سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من هستما! فقط بد جوری درگیر امتحانام!

دعا کنید برام! یه امتحان رو به موت دارم :(


نوشته شده در  یکشنبه 94/3/24ساعت  6:35 عصر  توسط بچه آدم 
  لطف شما()

وصف العیش، نصف العیش! فقط یه شیرازی عظمت این عکسو درک می کنه!

کلم پلو شیرازی به همراه سالاد شیرازی خوبو...

کلم پلو شیرازی به همراه سالاد شیرازی خوبو


نوشته شده در  جمعه 94/3/1ساعت  10:46 عصر  توسط بچه آدم 
  لطف شما()

فردا میلاد امام حسین(ع) عزیزمون هست. یادمه از یه هفته  قبل از محرم برخی از دوستان، نمازخونه خوابگاه رو سیاهپوش کرده بودن و مراسمات استقبال از عزاداری رو برپا می کردن و این سیاهیا دقیقا تا آخر صفر بر پا بود. از کف تا سقف نمازخونه. اما متاسفانه امروز حتی یه تکه کوچولو پارچه رنگی یا پرچمی یا علامتی از شادی مشاهده نمی شه! برای خودمون متاسفم.

امام حسین علیه السلام

در عمر حدود 57 سال قمری امام حسین(ع) اتفاقات زیادی افتاده. امام فعالیت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی داشتند، شادی ها و ناراحتی های زیادی داشتند و در آخر با ماجرای کربلا عمرشان به پایان می رسد و البته با خون امام، اسلام زنده می شود. امام در طول این سال ها توی خونه ننشسته بودند و منتظر آخر ماجرا نبودند! کار کار کار. توی همه حوزه ها. کاشکی به غیر از ماجرای کربلا از بقیه زندگی امام حسین(ع) هم به ما می گفتن.

امام حسین علیه السلام

برای من سوال ایجاد شده ائمه چه جوری پول در میاوردن؟ پولِ این همه بذل و بخشش از کجا میومده؟ فرشته ها می دادن یا پول خمس مردم بوده؟ جوابش برای خودم جالب بود! ائمه کار می کردند. خیلی هم کار می کردند. اکثر امامان از جمله امام حسین(ع) کشاورز بودند و جالبه بدونید امام صادق(ع) در کنار کشاورزی، تجارتم می کردند. امام کاظم(ع) و امام عسکری(ع) که مدت زیادی در زندان بودند، از ارث پدران گرامیشون امرار معاش می کردند. در کنار نماز و عبادت، در کنار مبارزه سیاسی، در کنار کار فرهنگی و تبلیغی و وعظ و خطابه، در کنار پرداختن به ترویج علوم بی کرانشان، کار می کردند.

پدر و مادر و روحم به فدای امام حسین (علیه السلام)


نوشته شده در  پنج شنبه 94/2/31ساعت  2:30 عصر  توسط بچه آدم 
  لطف شما()

پیرمرد رو به نجات غریق: ببخشید بلوتوث دارید؟
-جآااااااااااااان؟؟؟؟!!!! بلوتوث؟ گیج شدم

-از اینا که می ریزید توی دستگاهِ بخارِ سونا! همونا که بوی خوب میده! باید فکر کرد
-منظورتون اکالیپتوسه؟!!

من: خیلی خنده‌دار
جکوزی: وااااای


نوشته شده در  پنج شنبه 94/2/31ساعت  10:52 صبح  توسط بچه آدم 
  لطف شما()

امروز دومین سالگرد برادرم هست و من الان خیلی دلم براش تنگ شده
ای کاش می تونستم برم سر مزارش و یه دل سیر گریه کن
خاطراتمون داره جلوی چشام رژه میره... خوشا لحظه وصال


نوشته شده در  دوشنبه 94/2/28ساعت  9:54 عصر  توسط بچه آدم 
  لطف شما()

امروز یه بنده خدایی به من زنگ زد، اولش گفت: "آقای مهندس بچه آدم؟" من گفتم: جاااان؟! منظورت خودم هستم؟!! که یهو به خودم اومدم دیدم مهندس شدم مثلن! مثلن که چه عرض کنم، واقعن! قبلنا یه توقع دیگه ای از مهندس داشتم ولی حالا که بهش رسیدم می بینم پوچه! نه تنها مهندسی که دکتراش هم همینه، که پرفوسوراش هم، که بقیه القاب هم!
با اینا ارضا نمی شم! یه چیز دیگه می خوام...

چیستم به کجا می روم


نوشته شده در  یکشنبه 94/2/27ساعت  2:6 عصر  توسط بچه آدم 
  لطف شما()

قدیس سازی، مقدمه ی نابود کردن تمام ارزش های یک الگو هست.

صفر رو بذار ابلیس، صد رو بذار چهارده معصوم؛ تمام بشریت بین صفر تا صدن. من میگم بین 10 تا 90 هستن.

توی روایت معصوم اومده فرعون با اون همه جنایتش چند تا صفت خوب داشته...

بدون شک بهترین آدمای موجود هم در عمل یه نقصایی دارن...

وقتی اینجوری نگاه کردن رو یاد بگیرم، تازه عقلم شروع به کار میکنه برای تشخیص خوب و بد، وگرنه فکر دچار جنون داعشی می شه! 

 

خوب و بد، صفر و صد

نکته های کنکوری: 

+ خطای یک انسان بزرگ، محتمل است و چیزی از ارزش های اون فرد کم نمی کنه.

+ ما مبسر نیستیم که پای تخته و خیلی راحت اسم بعضیا رو توی خوبا بنویسیم و اسم بعضیا رو توی بدا!


نوشته شده در  جمعه 94/2/25ساعت  12:35 عصر  توسط بچه آدم 
  لطف شما()

دست آورد بیست و هشتمین نمایشگاه بین المملی کتاب تهران برای من:

کتاب

متاسفانه دو تا کتاب از قافله جاموندن!!!
1- "جامعه شناسی" از گیدنز - نشر نی - 35 تومن
2- "عقلانیت و توسعه یافتگی ایران" از دکتر سریع القلم - نشر فرزان روز - 30 تومن

اضافه شد:

همه می میرند از سیمون دوبوار


نوشته شده در  جمعه 94/2/18ساعت  7:29 عصر  توسط بچه آدم 
  لطف شما()

بقّالی زنی را دوست می داشت.

با کنیزکِ خاتون پیغام ها کرد که «من چنینم و چنانم و عاشقم و می سوزم و آرام ندارم و بر من ستم ها می رود و دی چنین بودم و دوش بر من چنین گذشت.»

قصه های دراز فرو خواند.

کنیزک به خدمت خاتون آمد، گفت: «بقال سلام می رساند و می گوید که "بیا تا تو را چنین کنم و چنان کنم."»

گفت: «به این سردی؟»

گفت: «او دراز گفت اما مقصود این بود!»

فیه ما فیه - مولانا


نوشته شده در  جمعه 94/2/11ساعت  10:36 صبح  توسط بچه آدم 
  لطف شما()

سلام

ایده تعریف کردن کتاب مورد تشویق بسیار قرار گرفت، اما ازش استقبال نشد!
تشکر ویژه دارم از نظرات پیامکی و کامنتی دوستان. ببخشید وقتتون رو گرفتم.
همه رفقا رو به خدا می سپارم و التماس شدید دعا دارم.
ارادت خدانگهدار

پ.ن: ممنون از همراهی آقا امین. شک ندارم بهمون خوش می گذره! شوخی
وقتی اولین پستامون رو زدیم، همینجا آدرس وبلاگا رو اطلاع رسانی می کنم.


نوشته شده در  یکشنبه 94/1/23ساعت  7:32 عصر  توسط بچه آدم 
  لطف شما()

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
واگذاری. بلاگ
مو بوسوختم مو برشتم
گوشه لب پر زندگی
لیست خرید من از نمایشگاه کتاب تهران 1397
هستم اگر می روم گر نروم نیستم
روزانه ی یک کچل سرباز: ایست!
لیست خرید کتاب من از نمایشگاه کتاب
غرور و تعصب از جین آستین
آرزوهای بزرگ از چارلز دیکنز
احوالات شلم شوربا
آخرین امید
[عناوین آرشیوشده]